- today
- perm_identity شیرین کریمی
- label صنایع دستی
- favorite 10 لایک
- remove_red_eye 3509 بازدید
- comment 6 دیدگاه
صنایع دستی قلمکاری دارای قدمت و سابقه طولانی میباشند و با گذشت سالها هنوز جایگاه ویژهای در بین مردم دارند. در مقاله هنر قلمکاری بهطور کامل به معرفی این هنر و انواع آن پرداخته شده است. نحوه تولید و نقشزنی بر روی پارچههای قلمکار بسیار کار پر زحمتی است که بهطور جداگانه در مطلبی نحوه تولید پارچههای قلمکار و مراحل آن را توضیح دادهایم و در این نوشته قصد داریم به تاریخچه و سیر تاریخی آن از زمان پیدایش این هنر تا به امروز بپردازیم.
تصویر1: عکس قدیمی بازار اصفهان
مروی بر تاریخچه قلمکار از گذشته تا امروز
تمامی صاحبنظران و متخصصان ذیربط بر این عقیدهاند که بدون تردید صنایعدستی قلمکاری یا قلمکارسازی از دوره ایلخانی در ایران مرسوم بوده است، به این دلیل که در دورهی یاد شده به علت حمایت و پشتیبانی خانان مغول، پارچههای منقوش چینی در بازارهای ایران فروش فوقالعادهای پیدا کرده بود و ایرانیها نیز برای رقابت با چینیها و همچنین بهمنظور جلب نظر مغولان، دست به ابتکاراتی زدند که از آن جمله ابداع نقاشی بر روی پارچه با قلم یا به اصطلاح قلمکار نقاشی و سپس چاپ قلمکار با قالب و مهر بوده است. شواهد و قراین نشان میدهد که قلمکارسازی و چاپ قلمکار در دوره تیموریان نیز در شهرهایی از کشورمان همچون بروجرد، شیراز، رشت، نخجوان، سمنان، گناباد، مشهد، دامغان، نجفآباد، کاشان، یزد، اصفهانو همدان رواج داشته است و به هر ترتیب میتوان گفت قلمکارسازی که نوعی از چاپهای سنتی بر روی پارچه است گذشته پر فراز و نشیبی داشته است ولی گسترش و اوج ترقی آن به عصر صفوی بهویژه دوران پایتختی اصفهان برمیگردد که به هنری مطرح با کاربردهای فراوان تبدیل شده بود که در ادامه برخی از دلایلی که قلمکاری در عصر صفوی اوج خود رسیده بود شرح داده شده است، این دلایل عبارتاند از:
- توجه فوقالعاده سلاطین حکومت صفوی به رشد و حمایت از طبقه هنرمندان.
- در دسترس بودن مواد اولیه و ابزار کار قلمکاری، رنگهای طبیعی و غیره.
- تنوع فوقالعاده محصولات این هنر.
- رقابت با قلمکارسازان هندی که قبل از صفویه و به ویژه در عصر تیموری رقیبی جدی برای قلمکار ایران بودند.
- کیفیت بالای کار هنرمندان ایرانی در عملآوری پارچه و رنگهای طبیعی.
در زمان صفویه، مخصوصا در دوره سلطنت شاهعباس اول، قلمکارسازی رونق بهسزایی یافت و بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچههای قلمکار تهیه میشد و این پارچهها در آن زمان شهرت فراوانی داشت، مخصوصا مورد توجه خاصی درباریان بود و بیشتر لباس آنها از نوع مخصوص قلمکار به نام «قلمکار زر» یا «اکلیلی» تهیه میشد که در بازار قیصریه اصفهان (واقع در میدان نقشجهان) محلهای مخصوصی برای تهیه لباس درباریان وجود داشت و افرادی بودند که قوارههای قلمکار را تهیه و برای فروش آماده میکردند و به هریک از این قوارهها «دلگه» میگفتند. قلمکارهای مربوط به عهد صفوی ویژگیهای مختص به خود را داشتند که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است:
- استفاده از پارچه کتانی، پنبهای و ابریشمی مرغوب.
- استفاده از رنگرزی طبیعی.
- استفاده از قلمکار نقاشی در تهیه پردههای ویژه مراسم پردهخوانی و تعزیه که بهطور کامل با اشعار محتشم کاشانی تزئین میشد.
- استفاده از نگارهها و طرحهای اصیل گلها و گیاهان و اشعار حماسی.
- کاربردهای متنوع در زندگی فردی و جمعی مردم.
- در پی رواج پارچه قلمکار، هنر قالب تراشی نیز رواج و توسعه یافت.
تصویر2: پارچههای قلمکار دوران صفوی
مروی بر تاریخچه قلمکار و خاطرات استاد گیاهی
استاد گیاهی با مرور خاطرات و در رابطه با سابقهی قلمکار میگوید: در سرای چیتسازها، یک شیخ حریری داشتیم که حریرساز بود و روی ابریشم نقشی میزد و کارش هم مورد توجه بود و اکثرا سُفرا و اشراف از او خرید میکردند. این موضوع شاید مربوط به بیش از هفتادسال پیش باشد. او به نظرش رسید که با قلم و با همان رنگهای مخصوص چیت سازی، کاری روی پارچه بکند. برای این کار از یک نقاشی سفال عدهای دیگر از جمله مشهدی عبدالخالق کمک گرفت. فخاری از همه ماهرتر بود و مصورالملکی، نعمت اللهی و آمیرزا کریم هم با این که نقاشهای بیرون بودند، دستی در قلمکار نقاشی داشتند.
در سال ۱۳۱۰هجری شمسی و پس از پایان تحصیلات ابتدای وارد بازار کار شدم. در آن زمان برابر هر چیت سازی یک نقاشی بود و نقاشی خیلی رواج داشت؛ اما با گذشت زمان کمکم از رونق افتاد؛ چون نقاشی، هم دستگیر بود و هم ریزهکاریهای قالب را نداشت و برای همین آن را از رونق انداختند. با این حال ما کار را رها نکردیم و هنوز پردهها و سفرهها را نقاشی میکردیم.
تصویر3: قلمکار نقاشی
تا اواخر قاجار، بیشتر پردهها و سجادهها و روپوش طاقچهها و وسایل حمام و لیف و قطیفه و بغچه و تمام اینها، با دست نقاشی میشد. لباسهایی را که «ارخالق» میگفتند، بیشتر قلمی بود و رویش را ساده میپوشیدند. قالب که آمد، عدهی کمی در این کار ماندند و بقیه جذب کار با قالب شدند و این شغل رفتهرفته رواجش را از دست داد؛ زیرا صنایعدستی، هر وقت در مقابل کار تولیدی قرار میگیرد، وقت گیرتر و کم درآمدتر میشود. چیت سازی با قالب، نسبت به این کار، تقریبا جنبهی توليدی دارد و درآمدش هم بهتر است. علی ای حال، این کار تاریخچهی درازی دارد.
طرحهایی که من پیاده میکنم. طرحهایی است که بیشتر از حسین فخاری باقیمانده است. بعضیها را هم خودم طراحی میکنم؛ طرحها بیشتر وقایع کربلاست، امام حسین (ع) است؛ درویش کابلی است؛ شمایلهای ائمهی اطهار (ع) و پیشوایان دینی است؛ گودال قتلگاه و قیام مختار است. تا چندی پیشی، اینها را برای زینت مجلس در روضهها و تکیهها مورد استفاده قرار میدادند. طرحهای دیگری هم بوده است؛ مانند لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و داستانهای شاهنامه. این کار از همان زمان که روضهخوانها و نقالها در کوی و برزن شبیهخوانی میکردند، رواج پیدا کرد. رواج تعزیه در دورهی قاجار نیز در این کار دخیل بود. آنها اشعاری را با صدای خوش میخواندند. پردههایشان رنگ و روغنی بود و درویشها با آنها معرکه میگرفتند. برای حواشی بیشتر صحنههای عزاداری، کتیبههایی خاص، مجالس سوگواری با آیات قرآن مجید و اشعاری به زبان عربی یا فارسی یا کوفی یا نستعلیق تهیه میکنیم. حاشیهی محتشم، شامل دوازده بیت از اشعار محتشم کاشانی در ذکر وقایع عاشورا، از معمولترین این کتیبهها است. با این ترتیب، چند ماهی روی یک پرده کار میکنیم؛ تمام که شد، تاجر میآید و آن را میبرد. چیزی دستمان را نمیگیرد و سودش را همان تاجرها میبرند. به هر حال طرح که زده میشود، رنگها همان رنگهای چیست سازی و همان مراحل تثبیت را میگذراند. پس از اجرای دو رنگ قرمز و مشکی، پرده در جوهر روناس جوشانده میشود و بعد برمیگردد و رنگهای زرد و سبز و آبی در آن کار میشود و دوباره همان مراحل جوشاندن در روناس و تکرار میشود. کار پرزحمتی است و برای همین است که کسی حاضر نیست بیاید و یاد بگیرد. من هم که بروم، دیگر کسی نمیماند؛ و این کار فراموش میشود.
تصویر3: استاد عباس گیاهی
مروی بر تاریخچه قلمکار و خاطرات استاد پورصناعی
زندهیاد استاد پور صناعی که چند سالی است به رحمت خدا رفته است نیز از تبار استادکارانی بود که قلمکارسازی و چیتگری را با بیش از یک قرن سابقه در خانواده دنبال کرد. خوب است که بدانیم هنوز هم خانوادههایی در اصفهان به این کار مشغولاند که سابقهشان در قلمکارسازی به بیش از ۲۵۰ سال میرسد. از قرن یازدهم هجری و در زمان پایتختی اصفهان، نساجان مشهوری چون محمدخان و علی و اسماعیل کاشانی، از شهر کاشان و آقا محمود و مغیث از اصفهان در کار کشیدن گلها و پرندگان ممتاز بودند و شفیع عباسی، نقاشی دورهی شاهعباس در این کار به اوج مهارت رسید.
استاد پور صناعی، فرزند مشهدی عبدالخالق، از معدود بازماندگان هنر قلمکار نقاشی بود که در چیتسازی نیز، سابقهای طولانی داشت؛ استادی با دستانی کارآزموده و آفریننده بود و از تبار استادان قدیمی. او در این زمینه گفته است: ابوی، خدابیامرز، مرد باوقار و متعصبی بود. صبح زود پس از اقامهی نماز، او از جلو و ما به دنبالش راه میافتادیم؛ رو به سوی حجرهی کوچک کاروانسرای قدیمی، وقتی قالب را به دستم داد، کناری ایستاد و مواظبم بود. همهاش دلواپس بودم که کار را خراب نکنم. در کارشی خیلی دقیق و سختگیر بود. او از نسل همانها بود که با یاد خدا پشت تختهام نشستند و به هرچه دست میزدند، ذکری میگفتند.
تصویر4: قلمکارسازی
همیشه یادم هست میگفت: برای این کار، معرفت و شعور لازم است. سختی لازم است. دستهای پینه بسته، از کوفتن بر قالب لازم است. آن وقتها، استادان معروف قلمکارساز، حسین فخاری و شیخ حریری چیتساز و پدرم بودند. آن زمانها، برخلاف حالا، قلمکار خیلی رواج داشت و همهی مردم، همه چیزشان از پارچهی قلمکار بود و خیلی استفاده داشت. پرده و جانماز و سفره و رومیزی و دستمال و حتی لُنگ و قطیفه هم از قلمکار بود.
قلمکارسازی از اول در اصفهان نبوده. حاج آقا رضی، از بروجرد که آن زمان مرکز این کار بوده به اصفهان آمد و در این شهر ازدواج کرد و ماندگار شد و چیت سازی را در اصفهان رواج داد. در آن موقع در بروجرد خیلی کار میشد؛ ولی کار در اصفهان چنان پیشرفت کرد که روی دست کشور هند و بروجرد خودمان زد.
من به سه طریق، صدرس و خمرهای و قالبی، کار کردهام. قدیمترها، به چند طریق کار میشده است. در قلمکار زرنگار با استفاده از محلول طلا در تیزاب که بهصورت رنگ تهیه میشد، به نقاشی پارچه میپرداختند. در قلمکار قلمی یا نقاشی، تصاویر روی پرده، با رنگهای قلمکار، نقاشی میشد و مراحل تثبیت رنگ را میگذراند. هم اکنون غیر از من و استاد گیاهی، کسی دیگر این کار را نمیکند و در واقع فراموش شده است و قلمکار معمولی که همان استفاده از قالبهای چوبی در نقش زنی است، تنها روشی است که هنوز رواج دارد.
مواد کار در زمان ما قدیمی بود. سقز و پیه و روغن چراغ و روغن خشخاش و روغن بزرک و تیزاب و از این قبیل بود. در یک طریقه تهیهی قلمکار، قسمتی را که میخواستند آبی باشد، تیزاب میمالیدند و بعد سقز را با پیه و روغن بزرک مخلوط میکردند و روی پارچه میمالیدند و بعد پارچه را که مثل مشمع شده بود، در آب فرو میکردند. آن قسمت که تیزاب ریخته بودند، حالت خود را از دست میداد و پس از قرار گرفتن در خمره رنگ میگرفت، کاری بود شبیه کیمیاگری.
در دوران جوانی ما، کار با قلم خیلی رواج داشت و بعد که قالب زیاد شد، باز قلمکار نقاشی همه جا بود و به تعداد قالبزنها، نقاشها بودند که روی پردهها نقاشی میکردند. کارگاهها همه پر بود از کارگر چیتساز و نقاش و کاروانسراها مملو بود از کارگاههای چیت سازی، حتی زنها هم وارد این شغل شده بودند.
دنیا بود و همین چیت سازی اصفهان؛ چون آن زمان قالب رایج نبود و بیشتر کارها با دست انجام میگرفت. تا حدود ۶۵ سال قبل که جنگ درگرفت و گرانی شد، چیتسازی هم از بین رفت. از زمان احمدشاه کار اصلیام، برای تکیهها و حسینیهها و روضهخوانیها بوده؛ در قم تکیه «شازده حمزه» و بیشتر تکیههای تهران و یزد و مشهد، بارها با پردههای نقاشی و خطاطی من پوشانده شده است. تا چندی پیش ماههای مبارک و محرم، میدانها و تکیهها را با پارچههای نقاشی شده میپوشاندند.
تصویر5: پارچه قلمکار
نقاشیها بیشتر مجموعهای از گل و برگ و اشعار مذهبی، به خط خوش بود؛ در خیلی از حسینیهها کار کردم. یادم هست سالها پیش در تکیهی یزدیهای قم، حسینیهی حاج حسین یزدی، چیزی برای دور حسینیه تهیه میدیدیم، آن موقع جوان بودم، عاشورا بود. کار که تمام شد و پردهها را آویزان کردیم، حاج حسین آمد، =حاج غلامعلی کلالی و محمد دادخواه هم بودند. دست به کمر گرفت و گفت: بارک الله، بارک الله. آن بارک الله آن روز آن استاد چیتساز بود که ما را به کار انداخت و تا امروز رهایمان نساخت؛ اما از این همه رنج و مرارت چه سود؟ چند ماهی روی یک مجلس پرده کار میشود، اما پس از پایان کار، سود آن را واسطهها میبرند. سالها کار کردیم و این وضعمان است! اما تجار قلمکار وضعشان خوب شده است.
تهیه و گردآوری مطلب: وبلاگ فروشگاه اینترنتی پرنون
منابع: کتاب قلمكار اصفهان (از آغاز درخشش در عصر صفوی تا به امروز)، کتاب هنر قلمكار (گذشته، حال، موانع توليد و صادرات)
دیدگاه (6)