جدیدترین مطالب وبلاگ

بازدید از وبلاگ

در صورتی که سوال یا راهنمایی در رابطه با محصول و خدمات پس از فروش آن دارید، با ما در تماس باشید:
درخواست پشتیبانی
compress فهرست محتوا:

    پیشینه‌ی هنر بافندگی در ایران به هزاره‌های پیش از میلاد می‌رسد و روند شکل‌گیری و چگونگی دوام آن همانند سایر پدیده‌های صنعتی متأثر از فراز و نشیب‌های تاریخی بوده است. در این نوشته قصد داریم به معرفی کامل هنر پارچه بافی در دوره‌های مختلف تاریخی و نحوه بافت انواع پارچه بپردازیم پس برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه با ما همراه باشید.

    پارچه

    پارچه بافی از قرون اولیه اسلام تا حمله مغول

    تقریبا از همان صدر اسلام عناصر مختلف هنری در قالب‌های جدیدی پدیدار گشتند و هنر پارچه بافی نیز مبتنی بر این قانون و خط فکری موجود در جامعه، همپای سایر هنرها در فضای تازه و با شرایط خاص سیاسی و فرهنگی به شکوفایی گرایید.

    در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری، هم‌زمان با حکومت سلسله ایرانی آل‌بویه و پیشرفت بسیاری زیادی از نظر میزان تولید و شیوه‌های بافت و تنوع نقوش در پارچه بافی ایران نمودار شد. علاوه بر نیاز جامعه، علاقه حکام و اُمرای بویه به صنعت پارچه‌بافی دلیل دیگری بر پیشرفت آن شد.

    چنان که مشهور است عضدالدوله دیلمی معروف به (فنا خسرو) در نیم فرسنگی شهر شیراز شالوده شهری را ریخت و آن را «کرد فنا خسرو» نام نهاد و نهری بزرگ بر آن جاری ساخت و کلیه بافندگان و ریسندگان را در آنجا گرد آورد.

    به‌طور کلی در اکثر متون تاریخی و جغرافیایی و سفرنامه‌های مربوط به قرون اولیه اسلامی، هرجا که به روش اقتصادی و بازرگانی ایران اشاره شد، پارچه یکی از عمده‌ترین کالای تولیدی و صادراتی معرفی گردیده است. با تکیه بر متون مذکور می‌توان اظهار داشت که در اکثر شهرهای ایران در قرون اولیه اسلام و دوره سلجوقی (قرن 5 و 6 ه ق) انواع پارچه تهیه می‌شد.

    پارچه در دوره سلجوقی

    نحوه و بافت انواع پارچه در قرون اولیه اسلام

    پارچه با تمام تنوع و گوناگونی که در طرح و نقش و نوع الیاف دارند دارای چند تکنیک بافت کلی می‌باشند. در فلات ایران از اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم دو نوع بافت وجود داشته است که در آثار به دست آمده است از آن، نشانه‌هایی بر روی پوشش تعدادی از اشیا فلزی باقی مانده است.

    بعدها در مناطق غربی ایران بافت تاپستری (Tapstry) رایج گردید. تکنیک تاپستری بافتی است که با بافندگی با ماکو تفاوت دارد به این ترتیب که هر پود فقط در فضای لازم جهت ایجاد نقش و طرح واقع می‌شود و هیچ یک از پودها در عرض کامل قرار نمی‌گیرند مگر مواردی که طرح اقتضا کند و معمولا در حاشیه‌های بین دو پود که در خط تار وجود دارد یک شکاف دیده می‌شود.

    در هزاره اول پس از میلاد بافتن پارچه با ماکو رایج شد به این ترتیب که پودها را در عرض کامل پارچه ادامه می‌دهند. یک پود با تارها به صورت بافت اصلی هستند و پود بعدی فقط در محل‌هایی که جهت ایجاد طرح لازم است، روی پارچه قرار می‌گیرد، به این تکنیک بافت مرکب می‌گویند.

    یکی از تکنیک‌های بافت پارچه در دوران اولیه اسلامی و سلجوقی چنان که به آن اشاره شد، پارچه دو رو یا دو پودی معروف به منیر می‌باشد. نحوه بافت این پارچه به این ترتیب است که هنگام بافت، علاوه بر تار که زمینه را شکل می‌دهد هم‌زمان دو سر پود برای نقش اندازی در پشت و روی پارچه به کار می‌رود و چون نقشه‌ی دستور یکی است، نقش پشت و روی پارچه یکسان و با رنگ‌های مخالف بافته می‌شود.

    بدین ترتیب یک روی پارچه دارای زمینه و نقشی است که طرف دیگر درست عکس رنگ روی آن را دارد یعنی اگر زمینه روی پارچه سفید نقش آن سیاه است، طرف دیگر، زمینه‌ی سیاه و نقش سفید دارد. از مهم‌ترین مراکز تولید این پارچه شهر ری، شیراز و فسا بود.

    از انواع دیگر پارچه که در این زمان در نواحی مختلف بافته می‌شد، می‌توان از پارچه ملحم، سقلاطون، قصب، مثقل، کوفیه و خجی نام برد که در ادامه معرفی شده‌اند:

    ملحم: پارچه‌ای است که تارش از ابریشم و پودش نخی غیر از ابریشم می‌باشد.

    سقلاطون: کلمه‌ای است یونانی به معنی بافته ابریشم آمیخته به رشته‌های زرین می‌باشد و شهر بغداد در بافت این نوع پارچه معروفیتی خاص داشته و به آن سقلاطونی بغداد می‌گفتند.

    قصب: عبارت است از پارچه کتان نرم که بعضی اوقات الیاف زر و سیم نیز در بافت آن استفاده می‌شد.

    مثقل: پارچه‌ای که با الیاف سیم و زر روی آن گلدوزی می‌گردید.

    پارچه در دوران اسلامی

    پارچه بافی در دوران مغول و تیموری

    از زمان حمله‌ی چنگیز مغول به ایران تا زمان به قدرت رسیدن غازان خان در سال 694 هجری قمری را باید یک دوران رکود هنری در ایران محسوب کرد. ولی غازان خان به تشویق وزیر عالم و دانشمندان خود، رشیدالدین فضل‌الله، زمینه‌های ایجاد مراکز علمی و فرهنگی را مهیا ساخت. در این زمان تبریز کانون هنر شد و در نتیجه بسیاری از هنرمندان و پژوهشگران به این مرکز جذب شدند.

    به‌ طور کلی در این دوره به توسعه در امر تولیدات صنعتی و صادرات بسیار توجه شد و یکی از مهم‌ترین اقلام صادراتی ایران ابریشم و منسوجات ابریشمی بود که جزء ثروت‌های ایران محسوب و قسمتی از مالیات‌های جنسی نیز به صورت ابریشم پرداخت می‌شد.

    با حمله مغول بسیاری از مراکز پارچه‌بافی که تا آن زمان فعال بودند مانند مراکز موجود در شهرهای شوش، شوشتر و ری به دلیل ویرانی شهرها، اهمیت خود را از دست دادند و برخی نیز به کلی ویران شدند و از بین رفتند. با وجود این کارگاه‌های پارچه‌بافی در شهرهای تبریز، سلطانیه، یزد، کاشان و نیشابور دایر شد.

    شایان ذکر است که نیشابور قبل از حمله مغول نیز از مراکز عمده‌ی تولید انواع پارچه بود در این دوره کارگاه‌های دیگری به آن افزوده شد. سلطانیه مرکز مهم تولید پارچه بود؛ ابریشم از مناطق مختلف مثل گیلان به آنجا وارد و در آنجا به پارچه تبدیل می‌شد، چنان که پارچه‌های رنگارنگ از خراسان و پارچه‌های ابریشم از شیروان به آنجا آمد.

    به‌طور کلی تیمور و شاهرخ پشتیبان هنر، صنعت، بازرگانی و داد و ستد بودند و تیمور سمرقند را پایتخت خود قرار داد و در تمامی جنگ‌های خود با سرزمین‌های مختلف، پس از پیروزی هنرمندان و صنعتگران ملل مغلوب را به سمرقند کوچ می‌داد. او سمرقند را به بزرگ‌ترین مرکز علمی-هنری تبدیل کرد و در این میان، بسیاری از هنرمندان بافنده‌ی ابریشم و زربفت را از دمشق به سمرقند آورد.

    انواع پارچه در دوران مبه پارچه تبدیل می‌شد، چنان که پارچه‌های رنگارنگ از خراسان و پارچه‌های ابریشم از شیروان به آنجا آمد.

    به‌طور کلی تیمور و شاهرخ پشتیبان هنر، صنعت، بازرگانی و داد و ستد بودند و تیمور سمرقند را پایتخت خود قرار داد و در تمامی جنگ‌های خود با سرزمین‌های مختلف، پس از پیروزی هنرمندان و صنعتگران ملل مغلوب را به سمرقند کوچ می‌داد. او سمرقند را به بزرگ‌ترین مرکز علمی-هنری تبدیل کرد و در این میان، بسیاری از هنرمندان بافنده‌ی ابریشم و زربفت را از دمشق به سمرقند آورد.

    عکس پارچه در دوران تیموری

    انواع پارچه در دوران مغول و تیموری

    بافت انواع پارچه‌های زربفت قیمتی که قبل از استیلای مغول در ایران وجود داشت، در بافت دوره ایلخانیان رونق فراوان یافت. سران مغول پارچه‌بافان بلاد تحت قدرت خود را به خصوص پارچه‌بافانی که در امر زری‌بافی استاد بودند به مراکز فرا می‌خواندند.

    از هنر پارچه بافی دوره‌ی تیموری تا جایی که از متون استنباط می‌شود اطلاعات جزئی در دست است؛ زیرا به ندرت قطعه‌ پارچه‌ای باقی مانده است که صد در صد به این دوره تعلق داشته باشد. با وجود این، به جرأت می‌توان گفت: بسیاری از پارچه‌هایی که امروزه به دوره صفوی منسوب است به عهد تیموری تعلق دارد و در این دوره توجه به این هنر-صنعت به حدی بود که باعث رشد و شکوفایی آن شد و سرانجام این شکوفایی در عصر صفوی تکامل یافت و به اوج رسید. متاسفانه بر خلاف سایر هنرهای دوره‌ی تیموری از قبیل نقاشی، کتاب‌آرایی، فلزکاری، هنر پارچه بافی کمتر بررسی شده است.

    به‌طور کلی پارچه‌های این دوره را می‌توان به چند گروه تقسیم کرد:

    1- پارچه‌های ابریشمی که از نظر نحوه بافت همانند دوره سلجوقی و قبل از آن می‌باشد؛ مانند پارچه‌های دو پودی، البته نه به میزان و کیفیت آن زمان.

    2- انواع پارچه زربافت، به خصوص یک نوع زری که در آن زر و سیم به مقدار فراوان به کار رفته است، به طوری که پارچه از نظر وزن سنگین می‌باشد.

    3- مخمل و مخمل کم پُرز یا کمخا (شاید مقصود همان کم خواب باشد که در اصطلاح مخمل به کار می‌رود).

    4- پارچه‌های نقاشی شده نیزه گروه دیگری از پارچه‌های این دوره هستند. یکی از دلایل رواج و توسعه آن ر این زمان، ورود کالاهای چینی از جمله پارچه‌های نقاشی شده به ایران بود که مورد استقبال قرار گرفت و در نتیجه تولید آن افزایش یافت. علاوه بر پارچه‌هایی که با قالب نقش اندازی می‌شدند، نوعی نقاشی روی پارچه مرسوم بود که با موم انجام می‌گرفت.

    5- گروه دیگری از پارچه‌های این دوره، پارچه‌هایی هستند که بر روی آن‌ها دوخته‌دوزی (پته) می‌شد که مرکز اصلی آن کرمان بود و غالبا به دست زنان هنرمند صورت می‌گرفت.

    طرح‌ها و نقوش تزئینی پارچه‌های دوران مغول و تیموری

    به‌طور کلی موضوعات تزئینی پارچه‌های مغول و تیموری به چند گروه تقسیم می‌شوند که عبارتند از:

    • نقوش و موضوعاتی که تداوم اسلوب قرون اولیه‌ی اسلام و سلجوقی را در این دوره نشان می‌دهد. نمونه‌هایی که در برگیرنده‌ی تاثیرات مستقیم هنر چین به دلیل ارتباط پیش از پیش با چین است.
    • گروهی از پارچه‌ها که نقوش تزئینی آن نشانگر ویژگی‌های این دوران است.

    نوع دیگری از پارچه‌ی به جا مانده از این زمان که می‌توان گفت از بافته‌های شاخص دوره ایلخانی است، پارچه زربُفتی است که از الیاف طلا و نقره بافته شده است و دارای تزئینات هندسی بسیار ظریف شبیه خاتم می‌باشد.

    عکس پارچه در دوران قاجار

    پارچه‌بافی از دوره صفوی تا پایان دوره قاجار

    قرون دهم و یازدهم هجری قمری به جرأت را عصر طلایی هنر پارچه‌بافی در ایران نامید. در این دوره انواع پارچه‌های ابریشمی، زری، مخمل، ترمه، قلمکار و نیز انواع دوخته دوزی روی پارچه در کارگاه‌های پارچه‌بافی اصفهان، یزد، کاشان، هرات، مشهد، رشت، تبریز و قم انجام می‌شد که هر یک از مراکز مذکور در تهیه نوع یا انواعی از پارچه معروفیت داشتند. به عنوان مثال اصفهان مرکز تولید انواع پارچه‌های زربُفت و قلمکار بود.

    یکی از ویژگی‌های هنر پارچه‌بافی صفوی که از دوره‌ی تیموری آغاز شده بود و در این زمان به اوج رسید، همکاری نقاشان و نساجان در کانون هنری اصفهان بود؛ به طوری که بسیاری از طراحان پارچه از هنرمندان نقاش معروف این زمان بودند.

    در شهرهای اصفهان، یزد و همدان نیز پارچه‌ی قلمکار تهیه می‌شد ولی مرکز اصلی آن شهر اصفهان بود که از آن زمان تاکنون تداوم یافته است. محله‌های بازار چیت سازان و بازار رنگرزها در اصفهان مرکز تولید پارچه قلمکار بوده است (جهت مشاهده انواع این پارچه به بخش "پارچه‌های قلمکاری"مراجعه کنید). انواع دوخته دوزی مانند گلابتون‌دوزی، پیله‌دوزی، آجیده‌دوزی، ده یک‌دوزی و پته‌دوزی نیز در شهرهای کرمان، رشت، مشهد و اصفهان و کاشان انجام می‌شد.

    عکس پارچه در دوران صفوی

    انواع پارچه در دوره صفوی

    از آنجا که دوره‌ی صفوی همراه با اوج هنر پارچه‌بافی در زمینه‌های مختلف به خصوص زری‌بافی، مخمل‌بافی، قلمکارسازی و انواع دوخته دوزی روی پارچه می‌باشد، لذا در این بخش به شرح مختصر و تاریخچه‌ِ‌ی هر یک از روش‌های مذکور می‎پردازیم.

    زری‌ بافی

    زری بافی یکی از هنرهای ملی ایران است با پیشینه‌ای کهن که در دوره‌ی صفوی از نظر تنوع بافت، نقش و رنگ به اوج زیبایی رسید. شاید یکی از دلایل استمرار و پیشرفت این هنر و صنعت در طول تاریخ، حمایت شاهان و حکمرانان از آن باشد. اصولا به پارچه‌ای که در بافت آن الیاف طلا و نقره و یا گلابتون به کار رفته باشد، زری یا زریفت گویند. پارچه زری از نظر نحوه‌ی بافت به چند نوع تقسیم می‌شود:

    • زری اطلسی که بافت آن بسیار ظریف است.
    • زری دارایی که در بافت آن تعداد پودهای گلابتون بیشتر است، بنابراین این پارچه ضخیم‌تر است.
    • زری حصیری که بافت آن دقیقا شبیه بافت حصیر است.
    • زری لُپه بافت پشت کلاف که نقوش بافته شده بر آن شبیه گلدوزی روی پارچه می‌باشد و نخ‌های پود روی پارچه کاملا مشخص هستند.

    عکس  پارچه زری بافی

    مخمل بافی

    مخمل نوعی پارچه نخی یا ابریشمی است که یک روی آن صاف و روی دیگر آن دارای پُرزهای لطیف و نزدیک به هم می‌باشد که این پرزها به یک طرف خواب دارند. تفاوت مخمل با پارچه‌های دیگر این است که مخمل علاوه بر تار و پود که پارچه را تشکیل می‌دهد، پُرز هم دارد.

    در هر صورت، تکامل فن مخملبافی و تهیه منسوجات مخملی به شکلی که امروزه شناخته شده است، در عصر صفوی محقق شد و در این میان، شهر کاشان را باید زادگاه و محل رشد این هنر بسیار ظریف و زیبا دانست.

    به‌طور کلی طراحی پارچه‌های ایران در عهد سلجوقی جنبه ظریف هنری پیدا کرد؛ زیرا با عوامل سنتی نقاشی ایران درآمیخت و د در مغول با هنر نقاشی چینی آمیخته و در عصر صفوی با ذوق هنرمندان زمان تلطیف شد که شاهکارهای بی‌نظیری به وجود آورد.

    مهم‌ترین مراکز تولید پارچه مخمل در ایران، در حوزه کویر مرکزی قرار داشتند و کاشان و یزد و اصفهان از شهرهای مهم بافت آن به شمار می‌رفتند. یکی از اقسام پارچه مخمل که شهر یزد به بافت آن معروفیتی ویژه داشت، مخمل عنابی سیر بود که موضوع تزئینی آن گل‌های ساقه بلند زرد طلایی با برگ‌های سبز بود. ویژگی اغلب پارچه مخمل کاشان نیز در تزئینات، نقوش انسانی در صحنه‌های بزم و رزم و شکار بود.

    عکس پارچه مخمل باف

    قلمکارسازی

    تاریخچه نقاشی بر روی پارچه چندان مشخص نیست ولی آنچه مسلم است در قرون اولیه اسلام در سرزمین‌های ایران و مصر، چنین صنعتی رایج بوده است که با قالب‌های چوبی بر روی پارچه نقش اندازی می‌کردند. پس از حمله مغول به ایران و تشکیل حکومت ایلخانیان، به دلیل ارتباط بیش از پیش ایران و چین و ورود کالای چینی از جمله پارچه‌های نقاشی شده به ایران، روش نقش اندازی روی پارچه به سرعت در ایران رایج گردید.

    با آثار موجود می‌توان اوج هنر قلمکارسازی را از نظر میزان تولید و تنوع نقوش به دوره صفوی نسبت داد. مراکز عمده قلمکارسازی شهرهای یزد، همدان و اصفهان بود ولی اصفهان عمدتا مرکز اصلی محسوب می‌شد و از آن زمان تاکنون تداوم بخش این هنر بوده است.

    پارچه‌های قلمکار از نظر شیوه کار به چهار نوع تقسیم می‌شوند که عبارتند از:

    1-قلمکار معملی که با قالب‌های چوبی نقش اندازی می‌شود.

    2- قلمکار قلمی که بر روی آن، آیات قرآن و دعا و احادیث با خطوط کوفی، نسخ، ثلث و غبار نگاشته می‌شود.

    3- قلمکار زرنگار که نوعی نقاشی روی پارچه با زر است؛ به این ترتیب که طلا را در تیز آب حل و به جای رنگ، برای نقش اندازی روی پارچه استفاده می‌کردند. این پارچه‌ها فوق‌العاده گران و خاص درباریان دولت صفوی بود.

    4- قلمکار هندی که نقوش آن بیشتر ملهم از نقش و نگارهای هندی است.

    رنگ‌های اصلی قلمکار عبارتند از: سیاه، قرمز، آبی، سبز و زرد که همه آن‌ها از رنگ‌های طبیعی تهیه می‌شوند. برای به دست آوردن رنگ‌های فرعی، رنگ‌های اصلی را به میزان معین با هم ترکیب می‌کنند.

    نقوش پارچه‌های قلمکار به طور معمول شبیه نقوش قالی است و می‌توان آن را تابع تقسیم‌بندی نقوش قالی دانست که عبارتند از:

    • نقوش لچک و ترنج
    • طرح باغی
    • گل و گلدان
    • کتبیه دار
    • خانه خانه
    • محرابی (سجاده‌ای)
    • سرو و بته جقه

    علاوه بر این، در پرده‌های قلمکار قهوه‌خانه‌ای داستان‌های حماسی و پهلوانی و گاه عاشقانه نیز نقش اندازی شده است.

    پارچه و سفره های قلمکار

    دوخته دوزی

    انواع مختلف هنر دوخته دوزی بر روی پارچه، یکی از هنرهای بسیار ظریف و زیباست که ایرانیان به خصوص زنان ایرانی در تهیه آن مهارتی ویژه داشتند. دوخته دوزی یا به عبارتی گلدوزی و قلاب‌دوزی از دیرباز در ایران مرسوم بوده و با این که تعدادی از نمونه‌ها از دوره‌ی صفوی به بعد بر جای مانده است ولی در بسیاری از متون تاریخی قبل از این دوره نیزه به این هنر و انواع آن اشاره شده است.

    در دوره صفوی و پس از آن نمونه‌های جالبی از انواع دوخته دوزی باقی مانده است و هنرمندان با سوزن و نخ‌های رنگین ابریشم و الیاف طلا و نقره، نقوش بسیار زیبا و مطلوبی را از گل و برگ و نقوش انسانی و حیوانی بر روی پارچه خلق نموده‌اند.

    دوخته دوزی انواع گوناگون دارد که چند نمونه‌ی آن عبارتند از:

    1-خاتمی: نوعی دوخته دوزی که در ایران بسیار رایج بوده و به خاتمی معروف است. آن عبارت است از تعدادی قطعات پارچه با نقوش و رنگ‌های مختلف که هنرمند با مهارتی خاص آن‌ها را کنار هم قرار می‌دهد و روی پارچه می‌دوزد و پس از آن روی بخیه‌دوزی‌ها را با ابریشم رنگارنگ گلدوزی می‌کرده است. این نوع کار از نظر ظرافت و زیبایی شبیه شال‌های کشمیری می‌باشد.

    2- نقده‌دوزی: نوعی دیگر از دوخته دوزی با استفاده از پولک است که بر روی پارچه می‌دوزند و یا استفاده از گل و بته و نقوشی با نخ‌های ابریشم یا مفتول‌های زر و سیم است که بر روی پارچه‌های نفیس می‌دوزند. این روش همچنین به نوع دیگری از دوخته دوزی اطلاق می‌شود که با نوارهای باریک فلزی روی پارچه نقش اندازی می‌کنند.

    3- پیله‌دوزی و فتیله‌دوزی: گاه بر روی پارچه ابریشم یا مخمل، با نخ‌های گلابتون و یا نخ‌های رنگین ابریشمی به طور برجسته گلدوزی می‌شود. در پیله دوزی نقوش کوچک‌تر و ظریف‌تر است ولی هرگاه بخواهند نقوش و خطوط بزرگتر باشد، اول لوله‌ای از نخ یا پارچه به صورت دراز دقیقا شبیه فتیله طبق نقشه روی پارچه می‌گذارند و روی آن را با مفتول‌های طلایی و نقره‌ای می‌دوزند که به این نوع؛ فتیله دوزی می‌گویند؛ یعنی نقوش به صورت بزرگ و برجسته نمایان می‌شود.

    4- آجیده‌دوزی: به معنی بخیه و کوک دوزی است؛ به این ترتیب که فاصله میان پارچه و آستر را لایه‌ای پنبه‌ای یا پشمی قرار می‌دهند تا ضخم شود و سپس روی پارچه اصلی را با کوک زدن، گل و بوته می‌اندازند و به این دلیل ضخامت و وجود لایی و فرو رفتگی‌های سوزن نقوش، گود و برجسته به نظر می‌رسد.

    5- پته‌دوزی: مرکز اصلی تهیه آن در شهر کرمان است و از هنرهای بسیار ظریف ایرانی به شمار می‌رود. در این نوع دوخت دوزی هنرمند نقوش مختلف پرنده، شاخ و برگ و سر و بُته جقه را روی پارچه شال سلسله دوزی می‌کند. برای این کار ابتدا نقوش و طرح‌های مورد نظر را بر روی کاغذ تهیه و سپس روی کاغذ را با سوزن سوراخ می‌کنند. پس از منطبق نمودن آن روی پارچه، با ریختن خاکستر درون سوراخ‌ها، طرح‌ها را به پارچه انتقال می‌دهند. پس از آن با نخ‌های رنگین نقوش را روی شال می‌دوزند.

    عکس پارچه نقده دوزی

    طرح‌ها و نقوش تزئینی در دوران صفویه

    با تمام تنوع و گوناگونی نقوش تزئینی بر روی پارچه‌های دوران اسلامی، می‌توان آن‌ها را به چند گروه کلی تقسیم نمود:

    1-نقوش انسانی به صورت نمایش در صحنه‌های بزم، رزم و شکار.

    2- نقوش حیوانی.

    3- نقوش‌ و طرح‌های گیاهی شامل انواع درختان و گل‌های مختلف.

    4- طرح‌های مختلف هندسی.

    5- نقوش اساطیری مانند سیمرغ و اژدها یا سمبل‌هایی از موضوعات اساطیری.

    6- طرح‌ها و نقوش دکوراتیو و استلیزه مانند بته جقه که شکل تغییر یافته سرو است.

    7- انواع نقوش و طرح‌های اسلیمی و ختایی مانند اسلیمی مارپیچی، حلزونی، پیچکی و خرطوم فیلی.

    8- نمایان ساختن طرح محراب به اشکال مختلف به خصوص در پارچه‌های دوره صفوی.

    9- به کارگیری انواع خط مانند کوفی، ثلث، نسخ، غبار و نستعلیق که تابع رواج نوع خط در زمان‌های مشخص می‌باشد.

    تهیه و گردآوری مطلب: وبلاگ فروشگاه اینترنتی پرنون

    منبع: نگاهی بر پارچه بافی دوران اسلامی، سفرنامه ابن بطوطه، نساجی ایران و بافته‌های نخستین اسلام و زمان سلجوقیان، تاریخچه صنعت نساجی در ایران، بافته‌های عصر صفوی

     

    فراموش نکنید با ارسال نظر در زیر هر مقاله به ما در ارسال و بهبود مقالات بعدی یاری خواهید رساند.

    اشتراک گذاری این مطلب

    دیدگاه (8)

      • پرنون
      سلام وقت بخیر، ممنون سلامت باشید. خرسندیم که مطلب هنر پارچه بافی برای شما مفید بوده است.
      • مهرشاد
      سلام خسته نباشید خیلی خوب بود اما کاش عکس بیشتری بود و زیر عکس مربوطه توضیحاتی بود
      • پرنون
      سلام و عرض ادب خدمت شما، خرسنیدم که مطلب ارائه شده مورد توجه شما قرار گرفته است، مطلبی که در وبلاگ منتشر شده به صورت خلاصه و جمع بندی از منابعی است که قید شده و ذکر شماره صفحات غیر ممکن است به عنوان مثال یک پاراگراف را شاید با ترکیب متن چند منبع نوشته ‌شده است یا برخی از بخش‌ها را نویسنده مطلب با مطالعه کتاب و با قلم خودش به صورت جمع بندی نوشته است.
      • دل آرام
      با سلام و احترام مطلب مفیدی بود فقط کاش منبع گفته شده با ذکر صفحاتش بود.
      • پرنون
      دورد دوست عزیز، خوشحالیم که مطلب هنر پارچه بافی برای شما کاربردی بوده
      • کاهانی
      سلام مطلب خوب و کاملی بود ممنون بابت زحماتتون
      • پرنون
      دورد خانم شهرکی عزیز، ممنون از لطفتون بسیار خرسندیم که مطلب هنر پارچه بافی مورد توجه شما قرار گرفته است
      • شهره شهرکی
      خسته نباشید ممنون بابت توضیحات کاملتون

    دیدگاه جدید

    شما در حال پاسخ به دیدگاه هستید

    تنظیمات

    اشتراک گذاری

    فهرست

    کد QR